پژوهش: جورج هربت مید
ا
جورج در ۱۶ سالگی وارد کالج اوبرلین شد واکنش منفی جورج به برنامه درسی بیش از حد کلامی اوبرلین موجب شد که وی ایمان خود را به اخلاقیات مسیحی از دست بدهد.
مید در جایی خاطرنشان کرد که وی: "بیست سال وقت صرف کرد تا آنچه را که در بیست سال نخست زندگی آموخته بود از ذهن بزداید"
در سال ۱۸۸۳ جورج از اوبرلین فارغالتحصیل شد و به تدریس در مدرسهای ابتدایی پرداخت.
مید طی سه سال بعد یعنی تا سال ۱۸۸۶ کارهای گوناگونی از تدریس خصوصی گرفته تا نقشه برداری برای احداث راه آهن در مینهسوتا و کانادا را انجام داد.
هنری کاستل دوست دوران تحصیل مید در کالج اوبرلین که به احتمال زیاد تاثیر بسیاری در بازاندیشی مید و در نهایت بریدن از سنت دینی اش داشته در ۱۸۸۷ برای گرفتن فوق لیسانس فلسفه به دانشگاه هاروارد راه یافت.
و مید را قانع کرد تا او هم فوق لیسانس بگیرد. مید در هاروارد به فلاسفه رمانتیک و ایدئالیسم هگلی علاقهمند شد. مید شاگرد ویلیام جیمز نیز بودو برای او کار میکرد و معلم خصوصی فرزندانش بود. برخورد او با فلسفه جدید باقیمانده اعتقادات مسیحیش را زدود... از آنجا که ماهیت انتزاعی مباحث فلسفی خوشایند مید نبود، تصمیم گرفت رشته تحصیلی اش را به روانشناسی فیزولوژیکی تغییر دهد. در دومین سال تحصیل در هاروارد، موفق به دریافت بورس تحصیلی آلمان شد. کشوری که بسیاری از متخصصان صاحب نام روانشناسی فیزیولوژیکی از انجا برخاسته بودند.. مید نخست به لایپزیک رفت و از محضر ویلهلم وونت بهره گرفت. مفهوم"ادا" که توسط وونت مطرح شده بود (حرکات و اشارات دست و سر) بعدها تاثیر عمیقی بر کار مید برجای گذاشت.
مید را عموماً بنیان گذار نظریه کنش متابل نمادین میدانند اگرچه واضح اصطلاح "کنش متقابل نمادین" هربرت بلومر در ۱۹۳۷ است.
از مهمترین مفاهیم موجود در نظریات مید میتوان به: پراگماتیسم (بسط روش های علمی به حوزه های پژوهش فکری همچون روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه)، مفاهیم ذهن-خود-جامعه، من فاعلی و من مفعولی، و دیگری تعمیم یافته اشاره کرد.
مید را عمدتاً وابسته مکتب شیگاگو میدانند.
منبا ویکی پدیا